به گزارش شهرآرانیوز؛ «عشق ما/ گرمای دستهایی در پیادهرویهای برفی نبود/ که با اولین آفتاب بهاری فراموش شود» لیلا کردبچه با چندین مجموعه شعر و چند کتاب در حوزه نقد از جمله «زبان شعر امروز» در سه جلد و «دست به مهره با کلمات» و چندین مقاله و اثر پژوهشی در حوزه شعر بهعنوان شاعری حرفهای و پژوهشگر ادبی در شعر امروز شناخته میشود، شاعری که به سادگی و صمیمیت زبان پایبند است و درواقع یکی از شاعرانی است که جریان سادهنویسی در شعر امروز را به طور جدی دنبال میکند و با انتخاب و بهگزینی کلمات به شعر عمق میبخشد.
تو را دوست داشتم/ و هیچچیزی غمگینم نمیکرد/ حتی برفی که آن همه راه آمده بود/ قرار آن روزمان را کنسل کند/ و صدای خندههای کودکان دبستان را/ به کوچه ریخته بود
در شعرهایی که بر پایه تصویر و بیان ساده و روان استوارند، میبینیم که با استفاده از عباراتی عادی در جزئیترین شکل انتخاب کلمه، شعر اتفاق میافتد؛ مثلا ریختن صدای خنده کودکان به کوچه، اگر شاعر به جای فعل ریخته بود از کلمهای دیگر استفاده میکرد، بیشک از تأثیر ایماژی شعر کاسته میشد یا در عبارت برفی که آن همه راه آمده بود، اگر شاعر میگفت آن همه برف آمده بود، تأثیر حسی و عاطفی چندانی بر خواننده نمیگذاشت، ازاینرو شاعر به سادهترین شکل، بیان ایماژی و ادبیت را در زبان اجرا میکند.
از آن غروب غمانگیز/ همین چشمها را با خودم آوردم/ نگاهشان کن/ نگاه کن این سوگواران سرگردان را/... نگاه کن/ چند اسب آن طرفتر از سرزمین تو/ مادیان سرخیالی/ دلتنگ که میشود شیهه میکشد
چشمهایی که سوگوار و سرگردان است، بیانگر حس و حال درونی شاعر است که خواننده نیز با آن احساس قرابت میکند. در ادامه شاعر برای نشاندادن بُعد مسافت و فاصله، میگوید چند اسب آن طرفتر از سرزمین تو، اسب را بهعنوان واحد مسافت در نظر میگیرد و از طریق تکنیک جانشینی، بهسادگی بر عمق و ادبیت شعر میافزاید. ضمن اینکه مادیان سرخیال ذهن را به کتاب «آن مادیان سرخیال» محمود دولتآبادی معطوف میکند و این ارجاع بیرونی بر گستره معنایی شعر میافزاید.
ساعت پنجونیم صبح/ خوبم/ با شروع ریزش نرم برف/ بر صدای زنگ ساعت دیجیتال/ ساعت یازده/ خوبم/ با تداوم بارش دانهها/ بر لیوان قهوه روی میز کار/
در این شعر، فرم و ساختار بسیار با هم هماهنگ است. شعر از ساعت پنجونیم صبح آغاز میشود و ریزش دانههای برف که در ادامه دانههای قهوه را هم به ذهن متبادر میکند.
بعد از آن اما/ برف آهسته آهسته آب میشود/ و تکه... / تکه... / تکه... / پیدا میشوم:/ زنی دلتنگ/ که در تاریکی به طرز هولناکی صادق است/ اوضاعم ردیف نیست... / اوضاعم ردیف نیست... / و این دستها که از یک روز کامل کاری برگشتهاند/ ساعت را کوک میکنند/ روی پنجونیم یک صبح برفی دیگر
شاعر در این قسمت شعر با استفاده از تکنیک دیداری، کلمه «تکه...» را چند بار جدا از هم و با فاصله تکرار میکند و با سه نقطه و ایجاد تعلیق، فضایی وهمآلود را به تصویر میکشد که به طرز هولناکی صادق است، درواقع شعر نمایانگر ازهمگسیختگی حسوحال درونی شاعر، احساساتی مثلهشده و بهنوعی زندگی انسان امروزی است. شاعر به جای بیان مستقیم با بیان ایماژی، این ازهمپاشیدگی را با کلمات و بهشکل دیداری اجرا میکند. در این شعر، فرم بهگونهای است که نقطه پایان شعر به نقطه ابتدای شعر برمیگردد و بیانگر تکرار و استیصال انسان در این جهان است.
لیلا کردبچه با چندین مجموعه شعر درخور توجه نشان داده که شاعری آشنا با جان کلمات است. «درنا در بزرگراه» تازهترین اثر لیلا کردبچه، شامل ۴۶ قطعه شعر سپید است که انتشارات واج در ۸۸ صفحه منتشر کرده است.
در پایان از زبان خود شاعر در مجموعه شعر «میان جیوه و اندوه» میخواهم بگویم: برای تو/ و برای آن خیابان بلند/ که قول داده با زنان دلتنگ/ مهربان باشد.